در طول تاریخ بشریت، هیچ نظامی که بر پایه ظلم، استبداد، بیعدالتی و بیاحساسی نسبت به انسانها بنا شده باشد، دوام نیاورده است. ممکن است این حکومتها با قدرت نظامی و دستگاههای تبلیغاتی ظاهری مقتدرچند روزی دوام داشته باشند، اما پایههایشان از درون پوسیده و عمرشان کوتاه است. اسلام، دین عدالت و کرامت انسانی، با قاطعیت اعلام میکند که حکومت ظالمان نابودشدنی است؛ و تاریخ نیز گواه روشنی بر این حقیقت است.
ظلم، عامل سقوط در سنت الهی
قرآن کریم، سقوط جوامع و حکومتها را نتیجه ظلم میداند. خداوند میفرماید:
وَتِلْكَ الْقُرَىٰ أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا
(کهف: ۵۹)
و این شهرها را نابود کردیم هنگامی که ستم کردند.

همچنین میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ
(یونس: ۸۱)
همانا الله متعال کار مفسدان را اصلاح نمیکند.
این آیات صریحاً بیان میکنند که ظلم، چه سیاسی باشد، چه اقتصادی و چه اخلاقی، پایان محتومش نابودی است؛ ولو با ظاهر دینی، یا تحت نام اسلام و حکومت اسلامی باشد.
هشدارهای پیامبر اسلام درباره سرنوشت ظالمان
رسول اکرم صلیالله علیه وسلم فرمود:
اتق دعوة المظلوم، فإنها ليس بينها وبين الله حجاب
(بخاری و مسلم)
از دعای مظلوم بپرهیز، چرا که میان او و الله هیچ مانعی نیست.
و در حدیث قدسی آمده است:
یا عبادی، إني حرمت الظلم على نفسي، وجعلته بينكم محرما، فلا تظالموا
(مسلم)
ای بندگان من! من ظلم را بر خود حرام کردهام و میان شما نیز حرام قرار دادم؛ پس به یکدیگر ظلم نکنید.
آههای مادران ، خواهران ، پیرمردان و عامه مردم افغانستان در داخل ویا سرگردان در کشورهای مختلف ، فریاد کودک یتیم فلسطینی، اشک مهاجر بیپناه در پاکستان و ایران، دعاهای بی زبان مظلومان در زندانها و اردوگاهها، همه تیرهاییاند که بر پیکر ظلم میخورند و ریشهاش را میخشکانند.
امام ابن تیمیه رحمهالله می فرماید :
إن الله يقيم الدولة العادلة وإن كانت كافرة، ولا يقيم الدولة الظالمة وإن كانت مسلمة
یعنی : یقینا الله متعال دولت عادل را دوامدار می سازد گرچه کافر باشد و دولت ظالم را بقا نمی دهد گرچه مسلمان باشد .
و امام غزالی رحمهالله نیز میگوید:

الملك يبقى مع الكفر ولا يبقى مع الظلم
یعنی : حکم و پادشاهی با کفر می ماند ولی با ظلم نمی ماند.
یعنی پایه بقای حکومتها، نه دین ظاهری یا شعار اسلامی، بلکه عدالت و رعایت حقوق مردم است. هر حاکمی که عدالت را ترک کرده و به زور متوسل شود، حتی اگر بر منبر اسلام باشد، در واقع بر لب پرتگاه ایستاده است.
ابعاد فروپاشی حکومتهای استبدادی
سقوط رژیمهای ظالم، تنها نظامی نیست؛ بلکه در تمام ابعاد جامعه رخنه میکند:
اجتماعی:
• ازهمپاشی اعتماد عمومی
• مهاجرتهای اجباری
• تفرقه قومی و مذهبی
اقتصادی:
• احتکار ثروت در دست طبقه خاص
• فقر عمومی
• تبعیض در توزیع منابع
سیاسی:
• سرکوب آزادی بیان
• انحصار قدرت
• حذف نخبگان و عالمان
اخلاقی:
• فاصله گرفتن از ارزشهای دینی
• تحقیر مردم
• بیاحترامی به کرامت انسان
امروز افغانستان و امت اسلامی با چالشهای عمیق مواجهاند:
• در افغانستان، فقر گسترده، سرکوب آزادی، و آوارگی مهاجران در کشورهای همسایه، نتیجه ساختارهایی است که نه بر اساس عدالت، بلکه بر پایه استبداد و حذف ساخته شدهاند.
• مهاجران افغان در ایران و پاکستان، با بیعدالتی، تحقیر، تبعیض و محرومیت مواجهاند؛ در حالی که اسلام احترام، کرامت و حمایت از مهاجر را واجب کرده است.
• در جهان اسلام، کشورهایی که نام اسلام دارند، اما نسبت به فاجعههای انسانی در غزه، یمن و افغانستان بیتفاوتاند، در حقیقت از روح اسلام تهی شدهاند.
قرآنکریم می فرماید :
“فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ”
رعد: 17
باطل همچون کف از بین میرود، و آنچه برای مردم سودمند است در زمین میماند.
ملتها، بهویژه مردم مظلوم و مهاجر افغانستان، و مسلمانان رنجکشیده از ظلم داخلی و خیانت بینالمللی، باید بدانند:
استبداد رفتنیست، و امتها اگر بیدار شوند، ظالم را زمینگیر میکنند؛ چون سنت خداوند، نابودی ظالمان و پیروزی مظلومان است گرچه زمان ببرد.
توصیه های چند به حاکمان و زمامداران که خود را به اسلام نسبت می دهند :
پیشنهادهای اصولی برای دوام و مشروعیت نظامهای اسلامی
1- بازگشت به اسلام واقعی و تطبیق آن با حکمت و تدبیر
اسلام دین کامل و جامع است؛ اما تنها با شعار، نام یا ظاهر اسلامی، یک حکومت اسلامی نمیشود. نظامها باید بر پایه مقاصد شریعت و اصول رحمت، عدالت، صداقت و صلاح عمومی شکل گیرند.
قرانکریم در مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید :
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ”
( انبیاء: 107)
و ما تو را نفرستادیم مگر رحمتی برای جهانیان.
یعنی حکومت اسلامی باید رحمتی باشد نه عذاب.
2- تحقق عدالت، ستون بقای هر نظام
قرآنکریم می فرماید :
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُم بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ
(نحل: 90)
همانا خداوند به عدالت و نیکی فرمان میدهد.
عدالت باید در:
• توزیع ثروت و منابع
• حقوق اقوام، مذاهب و زنان
• برخورد با مردم و مهاجران
• قضاوت و محاکم شرعی
جاری شود. ظلم حتی با شعار اسلام، مردود و نابودگر است.
3- ترحم و احترام به ملت
وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ
(حجر: 88)
و برای مؤمنان بال تواضع خود را فرود آر.
ملت نباید تحقیر شود. حاکمان باید خادم ملت باشند، نه حاکم بر جان و مال آنان.
4- سپردن امانتها به اهل آن
قرآنکریم می فرماید :
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا
(نساء: 58)
پُستها، مسئولیتها، ثروت عمومی و قضاوتها باید به اهلش سپرده شود؛ نه بر اساس رابطه، قوم، زبان، یا زور. با شایستهسالاری است که اعتماد ملت بازسازی میشود.
5- احترام به آزادی، کرامت انسانی و حقوق مردم
قرآنکریم می فرماید :
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ
(اسراء: 70)
و همانا ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم.
حکومت اسلامی باید:
• آزادی بیان و نقد سازنده را تحمل کند
• کرامت مخالفان را حفظ کند
• مهاجر، فقیر، زن، و یتیم را تکریم کند
• آزادی مشروع اندیشه، تعلیم، کار و رفتوآمد را تضمین کند
6- توسعهی فکری، اقتصادی و شفافیت سیاسی
• نظامها باید به رشد علمی، اقتصادی، مهارتآموزی و خودکفایی مردم تمرکز کنند
• مبارزه با فساد را جدی بگیرند
• شفافیت در بودجه، عملکرد و قراردادها داشته باشند
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:
كلُّكُم راعٍ وكلكم مسؤولٌ عن رعيته
(بخاری و مسلم)
هر یک از شما مسئول است، و از هر مسئول، درباره رعیتش سؤال خواهد شد
7- توبه از ظلم و آغاز اصلاح واقعی
هر نظامی اگر ظلم کرده، هنوز فرصت برگشت و اصلاح هست. توبه، جبران، عفو و بازگرداندن حقوق مردم، راه بقا و دوام است.
إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا
(بقره: 160)
مگر کسانی که توبه کردند، اصلاح نمودند و روشنگری کردند.
حکومتها تنها زمانی باقی میمانند که:
• به عدالت واقعی ملتزم باشند
• کرامت مردم را حفظ کنند
• از استبداد، تبعیض و تحقیر مردم توبه کنند
• با شایستهسالاری و شفافیت حکومت کنند
• احکام اسلام را با حکمت، رحمت و مصلحت تطبیق دهند
حاکم اگر خادم ملت شود، خداوند پشتیبان اوست؛ اما اگر ملت را تحقیر کند، خداوند دشمن اوست—اگر ظاهر اسلامی داشته باشد.