تنها راه باقی‌مانده برای افغانستان: تفاهم و اصلاحات، نه جنگ

افغانستان سرزمینی‌ست که طی نیم‌قرن گذشته، بارها و بارها قربانی جنگ، خشونت و مداخلات خارجی شده است. جنگ‌هایی که در ابتدا با شعار رهایی و عدالت آغاز شدند، در عمل چیزی جز ویرانی، تفرقه، و تباهی به‌بار نیاوردند. در این روند تلخ، میلیون‌ها تن از مردم ما به شهادت رسیدند، ده‌ها میلیون تن زخمی، بیوه، یتیم، یا آواره شدند و میلیون‌ها تن دیگر مجبور به ترک وطن خود گشتند.

تجربه‌ی تاریخی ما روشن می‌سازد که جنگ، اگرچه در ابتدا ممکن است از سوی برخی به عنوان راه‌حل تلقی گردد، در نهایت برنده‌ای ندارد. تنها نتیجه‌ی جنگ، انتقال رنج و نابسامانی از نسلی به نسل دیگر است. در حالی که برخی از رهبران و سرداران جنگ به کاخ‌ها رسیدند، اکثریت ملت در کوخ‌ها، غارها و زیر چادرهای مهاجرت به‌سر بردند. جنگ نه تنها زیرساخت‌های کشور را نابود کرد، بلکه بافت اجتماعی جامعه را پاره پاره ساخت و کینه‌توزی و بی‌اعتمادی را در میان اقوام و اقشار مختلف افزایش داد.

از همه مهم‌تر، جنگ بستری شد برای مداخله‌ی کشورهای همسایه و قدرت‌های جهانی. این مداخلات، افغانستان را به میدان رقابت‌های نیابتی و منافع بیرونی بدل کرد. در نتیجه، حاکمیت ملی کشور تضعیف شد و مردم از مشارکت واقعی در تعیین سرنوشت‌شان بازماندند.

در این میان، تنها گزینه‌ای که هنوز آزموده نشده و می‌تواند دریچه‌ی امیدی به‌سوی آینده‌ای روشن بگشاید، تفاهم و همدیگر‌پذیری است. راهی که از مسیر گفت‌وگو، درک متقابل و احترام به تنوع قومی، مذهبی و فرهنگی عبور می‌کند. اصلاحات بنیادین در ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی، در سایه‌ی تفاهم ممکن است، نه در فضای تنش و درگیری.

امروز، مردم افغانستان بیش از هر زمانی خسته و دلزده از جنگ‌اند. آنچه آن‌ها می‌طلبند نه سلاح و خشونت، بلکه صلح، عدالت، آموزش، اشتغال، و آینده‌ای مطمئن برای فرزندان‌شان است. نسل نو باید برخیزد و با بلند کردن پرچم تفاهم، به جنگ تاریخی با جنگ‌طلبی برود.

بیایید این‌بار به‌جای میدان جنگ، در میدان گفت‌وگو گرد هم آییم. به‌جای گلوله، از کلمه بهره بگیریم و به‌جای دشمن‌سازی، به ساختن کشور بیندیشیم. آینده‌ی افغانستان، در گرو تصمیم امروز ماست: تفاهم و اصلاحات، یا تکرار تلخ تاریخ؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا